Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سوزش
2 . آزردگی
3 . هر چیز آزاردهنده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
irritation
/ˌɪrɪˈteɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سوزش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آزردگی
1.This plant can cause irritation to your skin.
1. این گیاه ممکن است موجب سوزش در پوستتان شود [این گیاه میتواند در پوستتان سوزش ایجاد کند].
2
آزردگی
رنجش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رنجش
وبال
مترادف و متضاد
annoyance
3
هر چیز آزاردهنده
مترادف و متضاد
irritant
تصاویر
کلمات نزدیک
irritating
irritated
irritate
irritant
irritably
is canoeing a common sport in your country?
is he good at playing football?
is he hard-working too?
is he in the garage?
is he ok?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان