[اسم]

jest

/ʤɛst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شوخی مزاح

معادل ها در دیکشنری فارسی: شوخی مطایبه مزه مزاح
formal old use
مترادف و متضاد funny remark joke witticism
  • 1.He laughed uproariously at his own jest.
    1. او بلندبلند به شوخی خود خندید.
  • 2.Though he spoke in jest, Mark was undoubtedly giving us a message.
    2. اگرچه "مارک" به شوخی گفت اما بدون شک داشت پیامی به ما می رساند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان