[اسم]

jet

/dʒet/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جت (هواپیما)

معادل ها در دیکشنری فارسی: جت
مترادف و متضاد aircraft jet airplane
a private jet
یک جت شخصی

2 فوران فواره

jets of water
فوران آب
توضیح درباره واژه jet
خارج شدن گاز و آب و... از دهانه‌ای باریک با شدت و سرعت زیاد.

3 موتور جت

مترادف و متضاد jet engine
[فعل]

to jet

/dʒet/
فعل ناگذر
[گذشته: jetted] [گذشته: jetted] [گذشته کامل: jetted]

4 با هواپیما سفر کردن با هواپیما به جایی رفتن

informal
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان