[اسم]

jet lag

/ʤɛt læg/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرواززدگی جت لگ، خستگی مسافرت

  • 1.She was suffering from jet lag and needed to rest.
    1. او پرواززده شده بود و به استراحت نیاز داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان