[اسم]

jewelry

/ˈdʒuː.əl.ri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جواهر جواهرات

معادل ها در دیکشنری فارسی: جواهر جواهرآلات جواهرات زیورآلات
مترادف و متضاد gems jewels treasure
a jewelry box
جعبه جواهرات
a piece of gold jewelry
یک قطعه جواهر طلا

2 جواهرسازی

  • 1.Jewelry is a kind of art.
    1. جواهرسازی نوعی هنر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان