Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جویای کار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
job seeker
/ˈdʒɑːb siːkər/
قابل شمارش
1
جویای کار
متقاضی کار
1.Many of the 200,000 graduate job seeker this year may struggle to find satisfactory employment.
1. بسیاری از 200،000 فارغالتحصیلان جویای کار امسال ممکن است در پیدا کردن شغل مناسب موفق نباشند.
تصاویر
کلمات نزدیک
job security
job satisfaction
job interview
job hunt
job description
job specification
job-creating
job-hunt
job-share
job-sharing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان