Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جودو (ورزش رزمی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
judo
/ˈdʒuːdoʊ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جودو (ورزش رزمی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جودو
1.He does judo.
1. او جودو کار میکند.
2.She's a black belt in judo.
2. او کمربند سیاه جودو دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
judiciously
judicious
judicially
judicial
judgmental
jug
jugal bone
juggle
juggling
juice
کلمات نزدیک
judith
judicious
judiciary
judicial
judgmental
judy
jug
juggernaut
juggle
juggler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان