[صفت]

justified

/ˈdʒʌstɪfaɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more justified] [حالت عالی: most justified]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به حق حق‌دار

معادل ها در دیکشنری فارسی: موجه
  • 1.He's perfectly justified in asking for a salary increase.
    1. او کاملا حق دارد که درخواست افزایش حقوق بدهد.
  • 2.justified criticism
    2. انتقاد به حق
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان