[اسم]

kayak

/ˈkaɪæk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کایاک قایق پارویی اسکیموها

  • 1.a modern kayak
    1. یک کایاک جدید
[فعل]

to kayak

/ˈkaɪæk/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: kayaked] [گذشته: kayaked] [گذشته کامل: kayaked]

2 کایاک‌رانی کردن

  • 1.this place is ideal for kayaking.
    1. این مکان برای کایاک‌رانی ایده آل است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان