[فعل]

to keep from

/kip frʌm/
فعل گذرا
[گذشته: kept from] [گذشته: kept from] [گذشته کامل: kept from]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چیزی را از کسی پنهان کردن چیزی را به کسی نگفتن

to keep something from somebody
چیزی را از کسی پنهان کردن
  • 1. I think we ought to keep the truth from him until he's better.
    1. فکر کنم تا وقتی بهتر نشده، باید حقیقت را از او پنهان کنیم.
  • 2. They don’t keep anything from each other.
    2. آنها هیچ‌چیزی را از هم پنهان نمی‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان