[فعل]

to jumble up

/ˈʤʌmbəl ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: jumbled up] [گذشته: jumbled up] [گذشته کامل: jumbled up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چیزی را (با هم) قاطی کردن قاطی‌پاتی کردن

  • 1.She put the raffle tickets into a bag and jumbled them up.
    1. او بلیت‌های بخت‌آزمایی را در یک کیسه ریخت و آنها را قاطی کرد.
  • 2.The letters in these words have been jumbled up.
    2. حروف این کلمات قاطی‌پاتی شده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان