Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کوبه (در)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
knocker
/ˈnɑːkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوبه (در)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوبه
مترادف و متضاد
door knocker
1.She walked up to the door and banged the knocker once.
1. او به سمت در رفت و کوبه در را یک بار کوبید.
تصاویر
کلمات نزدیک
knock-up
knock-on effect
knock-kneed
knock-down
knock up
knockout
knockout competition
knoll
knot
knotted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان