Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آدم خپل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lardass
/lˈɑːɹdæs/
قابل شمارش
1
آدم خپل
آدم چاق
culturally sensitive
informal
offensive
1.They hired some lardass to be a security guard.
1. یک آدم خپل را برای حراست [نگهبان بودن] استخدام کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
kiss ass
kick-ass
look around for
kick ass
it will be ass
lose out
make it up to
match up
measure out
measure up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان