[اسم]

lardass

/lˈɑːɹdæs/
قابل شمارش

1 آدم خپل آدم چاق

culturally sensitive informal offensive
  • 1.They hired some lardass to be a security guard.
    1. یک آدم خپل را برای حراست [نگهبان بودن] استخدام کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان