Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ستایش کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to laud
/lɔd/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: lauded]
[گذشته: lauded]
[گذشته کامل: lauded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ستایش کردن
تمجید کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ستایش کردن
مترادف و متضاد
praise
1.The literary critic lauded Jane Austen's Pride and Prejudice.
1. آن منتقد ادبی، (کتاب) غرور و تعصب اثر "جین آستن" را ستایش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
latticed
lattice-work
lattice
latterly
latter-day
laudable
laudatory
laugh
laughable
laughing stock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان