[فعل]

to laugh off

/læf ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: laughed off] [گذشته: laughed off] [گذشته کامل: laughed off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چیزی را به شوخی گرفتن

informal
to laugh something off
چیزی را به شوخی گرفتن
  • 1. He laughed off suggestions that he was going to resign.
    1. او اشارات به اینکه قرار است استعفا دهد را به شوخی گرفت.
  • 2. She tried to laugh off their remarks, but I could see she was hurt.
    2. او سعی کرد اظهارنظرهای آنها را به شوخی بگیرد، اما من متوجه شدم که ناراحت شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان