Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نشتی
2 . درز (خبر سری)
3 . چکه کردن (آب)
4 . درز کردن (خبر سری)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
leak
/liːk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نشتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نشت
1.If you think there's a gas leak, leave the house and call 911 (the emergency number).
1. اگر فکر میکنی که گاز نشتی دارد، خانه را ترک کن و با 911 (شماره اضطراری) تماس بگیر.
a water leak
نشتی آب
2
درز (خبر سری)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درز
1.It became evident from the leaks that something important was going on.
1. از درز خبرهای سری معلوم شد که اتفاق مهمی در جریان بود.
[فعل]
to leak
/liːk/
فعل ناگذر
[گذشته: leaked]
[گذشته: leaked]
[گذشته کامل: leaked]
صرف فعل
3
چکه کردن (آب)
نشت کردن (آب و گاز)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تراویدن
نشت کردن
آب دادن
1.The roof was leaking.
1. (آن) سقف داشت چکه میکرد.
2.Water was leaking from the pipe.
2. آب داشت از آن لوله چکه میکرد.
4
درز کردن (خبر سری)
افشا کردن خبر محرمانه، آشکار شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشکار شدن
برملا شدن
درز کردن
رخنه کردن
مترادف و متضاد
disclose
1.The contents of the report were leaked to the press.
1. محتوای گزارش به مطبوعات درز پیدا کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
leah
league table
league
leafy
leaflet
leakage
leaked document
leaky
lean
lean on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان