[اسم]

leak

/liːk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نشتی

معادل ها در دیکشنری فارسی: نشت
  • 1.If you think there's a gas leak, leave the house and call 911 (the emergency number).
    1. اگر فکر می‌کنی که گاز نشتی دارد، خانه را ترک کن و با 911 (شماره اضطراری) تماس بگیر.
a water leak
نشتی آب

2 درز (خبر سری)

معادل ها در دیکشنری فارسی: درز
  • 1.It became evident from the leaks that something important was going on.
    1. از درز خبرهای سری معلوم شد که اتفاق مهمی در جریان بود.
[فعل]

to leak

/liːk/
فعل ناگذر
[گذشته: leaked] [گذشته: leaked] [گذشته کامل: leaked]

3 چکه کردن (آب) نشت کردن (آب و گاز)

معادل ها در دیکشنری فارسی: تراویدن نشت کردن آب دادن
  • 1.The roof was leaking.
    1. (آن) سقف داشت چکه می‌کرد.
  • 2.Water was leaking from the pipe.
    2. آب داشت از آن لوله چکه می‌کرد.

4 درز کردن (خبر سری) افشا کردن خبر محرمانه، آشکار شدن

مترادف و متضاد disclose
  • 1.The contents of the report were leaked to the press.
    1. محتوای گزارش به مطبوعات درز پیدا کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان