[اسم]

lion

/ˈlɑɪ.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شیر (حیوان)

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسد شیر نر شیر
مترادف و متضاد big cat king of the beasts
  • 1.The lions came down to the water hole at sunset.
    1. شیرها، هنگام غروب به آن سمت چاله آب پایین آمدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان