[اسم]

liquidity

/lɪˈkwɪdəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نقدینگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: نقدینگی
  • 1.Financial institutions must maintain sufficient liquidity to meet the demands of depositors.
    1. موسسات مالی باید نقدینگی کافی برای پاسخگویی به خواسته های سپرده گذاران داشته باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان