Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نقدینگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
liquidity
/lɪˈkwɪdəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقدینگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقدینگی
1.Financial institutions must maintain sufficient liquidity to meet the demands of depositors.
1. موسسات مالی باید نقدینگی کافی برای پاسخگویی به خواسته های سپرده گذاران داشته باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
liquidator
liquid state
liquid
liqueur glass
liqueur
liquidize
liquidizer
liquidness
liquify
liquor
کلمات نزدیک
liquidator
liquidation
liquidated
liquidate
liquid fuel
liquidize
liquidizer
liquor
liquor license
liquor store
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان