[فعل]

to log in

/lɔg ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: logged in] [گذشته: logged in] [گذشته کامل: logged in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وارد سیستم شدن (کامپیوتر)

مترادف و متضاد log on
  • 1.I couldn't log in last night.
    1. دیشب نتوانستم وارد سیستم (کامپیوتر) شوم.
  • 2.I logged in to my Twitter account.
    2. وارد حساب توئیترم شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان