Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به فکر چیزی بودن
2 . خواندن (بهمنظور بررسی کردن یا نظر دادن)
3 . معاینه کردن
4 . نگاه کردن به
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to look at
/lʊk æt/
فعل گذرا
[گذشته: looked at]
[گذشته: looked at]
[گذشته کامل: looked at]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به فکر چیزی بودن
درنظر گرفتن چیزی
مترادف و متضاد
consider
think
to look at something
به فکر چیزی بودن
1. Management is looking at ways of cutting costs.
1. مدیریت به فکر راههایی برای کاهش دادن هزینهها است.
2. Now is the time to look again at these arguments.
2. حالا وقتش است که دوباره به این استدلالها فکر کنیم.
2
خواندن (بهمنظور بررسی کردن یا نظر دادن)
نگاهی انداختن
مترادف و متضاد
read
to look at something
چیزی را خواندن [سرسری نگاهی انداختن]
Would you look at my essay please?
مقاله مرا میخوانید لطفاً؟
3
معاینه کردن
مترادف و متضاد
examine
to look at something
چیزی را معاینه کردن
Did you ask the doctor to look at your knee?
آیا از دکتر درخواست کردی [خواستی] که زانویت را معاینه کند؟
4
نگاه کردن به
to look at something
به چیزی نگاه کردن
Look at the pictures below.
به تصاویر پایین نگاه کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
look as if butter wouldn't melt in one's mouth
look around
look ahead
look after number one
look after
look at our family pictures. these are my parents.
look at the newsstand
look back
look back over
look down
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان