-
1.
He loves his kids.
1.
او عاشق بچههایش است.
-
2.
I've only ever loved one woman.
2.
من فقط عاشق یک زن بودهام.
-
3.
Last night he told me he loved me.
3.
دیشب او به من گفت عاشقم است.
-
I'd love to see her.
خیلی دوست دارم او را ببینم.
-
I love swimming.
من عاشق شنا هستم.
-
I just love it when you bring me presents!
عاشقش هستم وقتی برایم هدیه میآوری!
-
He loved her to sing to him.
او مایل بود برایش آواز بخواند.
کاربرد فعل love
معادل فعل love "عاشق بودن" و "دوست داشتن" است.
- در مفهوم علاقه شدید به کسی داشتن بدون تمایلات جنسی. مثال:
".He loves his kids" (او عاشق بچه هایش است.)
".Susan loved her brother dearly" ("سوزان" برادرش را خیلی دوست داشت.)
- در مفهوم علاقه شدید به کسی داشتن به همراه تمایلات جنسی. مثال:
".I've only ever loved one woman" (من فقط عاشق یک زن بودهام.)
".Last night he told me he loved me" (دیشب او به من گفت عاشقم است.)
- اشاره به چیزی را بسیار دوست داشتن و از آن لذت زیاد بردن. مثال:
".He really loves his job" (او واقعا عاشق کارش است.)
".I absolutely love chocolate" (من کاملا عاشق شکلاتم.)