Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وقت گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
make time
/meɪk taɪm/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وقت گذاشتن
1.You have to make time to do your homework.
1. تو باید برای انجام تکالیفت وقت بگذاری.
تصاویر
کلمات نزدیک
make things difficult
make the most of
make the bed
make that
make tempers boil
make up
make up for lost time
make up one's mind
make use of
make yourself at home
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان