Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تولید کردن
2 . تولید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to manufacture
/ˌmænjuˈfæktʃər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: manufactured]
[گذشته: manufactured]
[گذشته کامل: manufactured]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تولید کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زدن
ساختن
مترادف و متضاد
construct
make
produce
1.manufactured goods
1. کالاهای تولید شده
2.This factory manufactures heavy machinery.
2. این کارخانه ماشینآلات سنگین تولید میکند.
[اسم]
manufacture
/ˌmænjuˈfæktʃər/
قابل شمارش
2
تولید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساخت
مترادف و متضاد
mass-production
production
1.the manufacture of cars
1. تولید خودرو
2.What is the date of manufacture?
2. تاریخ تولید کی است؟
تصاویر
کلمات نزدیک
manuel
manually
manual transmission
manual of style
manual labor
manufacturer
manufacturing
manul
manure
manuscript
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان