[اسم]

margin

/ˈmɑːrdʒən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حاشیه

معادل ها در دیکشنری فارسی: حاشیه
a narrow margin
حاشیه باریک
notes scribbled in the margin
یادداشت‌های نوشته‌شده در حاشیه کتاب
profit margin
حاشیه سود
the right-hand margin
حاشیه سمت راست

2 اختلاف

  • 1.He won the election by a wide margin.
    1. او با اختلاف زیادی در آن انتخابات پیروز شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان