[صفت]

marginal

/ˈmɑːrdʒɪnəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more marginal] [حالت عالی: most marginal]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اندک جزئی، کم، محدود

مترادف و متضاد slight significant
a marginal improvement in profit
بهبود اندک در سود
a marginal increase in the unemployment figures
افزایشی جزئی در آمار بیکاری

2 حاشیه‌ای

معادل ها در دیکشنری فارسی: حاشیه‌ای
  • 1.Welsh was considered a marginal language.
    1. زبان ولزی یک زبان حاشیه‌ای در نظر گرفته می‌شود.
marginal groups in society
گروه‌های حاشیه‌ای جامعه

3 حاشیه‌نویسی‌شده

marginal notes/comments
یادداشت‌ها/نظرات حاشیه‌نویسی‌شده [نوشته شده در حاشیه کتاب و...]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان