Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بازاریابی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
marketing
/ˈmɑːrkɪtɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازاریابی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازاریابی
1.Persuasion is one of the most valuable skills in marketing.
1. مجاب کردن یکی از باارزشترین مهارتها در بازاریابی است.
2.She works in sales and marketing.
2. او در بخش فروش و بازاریابی کار میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
marketer
marketeer
marketable
market-driven
market town
marketplace
marking
marksman
markup
marla
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان