[صفت]

masterful

/mˈæstɚfəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more masterful] [حالت عالی: most masterful]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رهبرانه مانند رهبر

معادل ها در دیکشنری فارسی: بااقتدار
  • 1.Klein handled the situation in a masterful way.
    1. "کلاین" آن موقعیت را به‌روشی رهبرانه مدیریت کرد.

2 استادانه با استادی

مترادف و متضاد masterly
a masterful performance
یک اجرای استادانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان