[اسم]

masterpiece

/ˈmæstərpiːs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شاهکار مهم‌ترین اثر

معادل ها در دیکشنری فارسی: شاهکار
مترادف و متضاد masterwork
  • 1.Her work is a masterpiece of simplicity.
    1. اثر او در عین سادگی شاهکار محسوب می‌شود.
  • 2.The museum houses several of his Cubist masterpieces.
    2. موزه میزبان چندین شاهکار کوبیستی او است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان