Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شاهکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
masterpiece
/ˈmæstərpiːs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاهکار
مهمترین اثر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاهکار
مترادف و متضاد
masterwork
1.Her work is a masterpiece of simplicity.
1. اثر او در عین سادگی شاهکار محسوب میشود.
2.The museum houses several of his Cubist masterpieces.
2. موزه میزبان چندین شاهکار کوبیستی او است.
تصاویر
کلمات نزدیک
mastermind
masterly
masterfully
masterful
mastercard
mastery
master’s degree
masthead
mastic
masticate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان