Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (با هم) جور بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to match up
/mæʧ ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: matched up]
[گذشته: matched up]
[گذشته کامل: matched up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(با هم) جور بودن
یکسان بودن
مترادف و متضاد
agree
tally
1.The suspects' stories just don't match up.
1. داستانهای مظنونها اصلاً با هم جور نیستند.
2.Their accounts of what happened that evening don't match up.
2. روایت آنها از آنچه آن شب اتفاق افتاد با هم جور نیستند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
look out for
live off
live for
lie behind
lie ahead
meet with
miss out
move along
muddle through
muddle up
کلمات نزدیک
make it up to
lose out
lardass
kiss ass
kick-ass
measure out
measure up
give a rat's ass
mill around
mind out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان