Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . یادداشت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
memo
(memorandum)
/ˈmɛˌmoʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یادداشت
صورت جلسه، نامه (غیر رسمی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یادداشت
1.I sent you a memo about the meeting on Friday.
1. یک یادداشت درباره جلسه روز جمعه برایت فرستادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
memento
membranous
membrane
membership fee
membership
memo pad
memoir
memoirs
memorabilia
memorable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان