Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کارخانه
2 . آسیاب
3 . آسیاب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mill
/mɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کارخانه
تولیدی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارخانه
مترادف و متضاد
factory
plant
a cloth mill
کارخانه نساجی
mill workers
کارگران کارخانه
2
آسیاب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسیا
آسیاب
[فعل]
to mill
/mɪl/
فعل گذرا
[گذشته: milled]
[گذشته: milled]
[گذشته کامل: milled]
صرف فعل
3
آسیاب کردن
آرد کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرد کردن
آسیاب کردن
آسیا کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
milky way system
milky way galaxy
milky way
milky
milkwort family
mill agent
mill around
mill cannot grind with water that is past
mill wheel
mill-girl
کلمات نزدیک
milky way
milky
milksop
milkshake
milkman
mill about
millenarian
millenarianism
millennial
millennium
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان