Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیهدف پرسه زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to mill about
/mɪl ɐbaʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: milled about]
[گذشته: milled about]
[گذشته کامل: milled about]
صرف فعل
1
بیهدف پرسه زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در هم لولیدن
مترادف و متضاد
mill around
1.Fans were milling about outside the hotel.
1. هوادارها بیرون هتل بیهدف پرسه میزدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
mill
milky way
milky
milksop
milkshake
millenarian
millenarianism
millennial
millennium
miller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان