Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بدرفتاری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to mistreat
/mɪsˈtrit/
فعل گذرا
[گذشته: mistreated]
[گذشته: mistreated]
[گذشته کامل: mistreated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بدرفتاری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدرفتاری کردن
1.She was mistreated.
1. با او بدرفتاری شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
mistranslation
mistranslate
mistral
mistletoe
mistle thrush
mistress
mistrust
misty
misunderstand
misunderstanding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان