[صفت]

misty

/ˈmɪs.ti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: mistier] [حالت عالی: mistiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مه‌آلود

معادل ها در دیکشنری فارسی: مه‌آلود
مترادف و متضاد foggy
  • 1.It was a cold and misty morning.
    1. صبحی سرد و مه‌آلود بود.
  • 2.The morning will start off misty.
    2. صبح، مه‌آلود آغاز خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان