Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رطوبت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
moisture
/ˈmɔɪsʧər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رطوبت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دم
رطوبت
نم
نا
1.These plants need a rich soil that retains moisture.
1. این گیاهان به خاکی غنی نیاز دارند که بتواند رطوبت را نگه دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
moisten
moist
mohican
mohawk
mohair
moisturize
moisturizer
molar
molasses
mold
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان