Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سردخانه
2 . بایگانی راکد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
morgue
/mɔrg/
قابل شمارش
[جمع: morgues]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سردخانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سردخانه
مترادف و متضاد
funeral home
mortuary
1.Bodies in the morgue are preserved by low temperatures.
1. اجساد در سردخانه با دماهای پایین حفظ میشوند.
2.There is a slender chance that we can identify the body in the morgue.
2. احتمال کمی وجود دارد که بتوانیم جسد را در سردخانه شناسایی کنیم.
2
بایگانی راکد
old use
1.In the morgue of the New York Times there are biographies of most famous people.
1. در بایگانی راکد (روزنامه) نیویورک تایمز زندگینامه مشهورترین افراد موجود است.
تصاویر
کلمات نزدیک
morgiana
morgan
mores
moreover
moreno
moribund
mormon
morn
morning
morning dress
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان