Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (بدون مشکل) پیش رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to move along
/muv əˈlɔŋ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: moved along]
[گذشته: moved along]
[گذشته کامل: moved along]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(بدون مشکل) پیش رفتن
(بدون مشکل) پیش بردن
1.It's up to the committee to move the process along.
1. برعهده کمیته است که پروسه را پیش ببرد.
2.The trial continues to move along.
2. جلسه دادگاه بدون مشکل پیش میرود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
move
movableness
movable feast
movable barrier
movable
move around
move arse
move ass
move away
move back
کلمات نزدیک
ride ass
pull out of ass
piece of ass
mind out
mill around
move in together
move up
muck around
muddle up
mug up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان