[فعل]

to move away

/muv əˈweɪ/
فعل گذرا
[گذشته: moved away] [گذشته: moved away] [گذشته کامل: moved away]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نقل مکان کردن از جایی رفتن

  • 1.She's been all on her own since her daughter moved away.
    1. او از وقتی دخترش رفت، تنها زندگی کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان