Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زورگیری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mugging
/ˈmʌɡɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زورگیری
چاقوکشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زورگیری
1.Mugging is on the increase.
1. زورگیری رو به افزایش است.
2.Murders, kidnaps and muggings are reported daily in the newspapers.
2. قتل، آدم ربایی و زورگیری روزانه در روزنامهها گزارش میشود.
3.There have been several muggings here recently.
3. اینجا اخیرا چندین مورد زورگیری رخ داده است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mugger
mug
muffin
muff
muesli
muggy
mugilidae
mulberry
mulch
mule
کلمات نزدیک
mugger
mug shot
mug
muffler
muffled sound
muggy
muggy weather
mugshot
muhammad
mulberry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان