[اسم]

mugging

/ˈmʌɡɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زورگیری چاقوکشی

معادل ها در دیکشنری فارسی: زورگیری
  • 1.Mugging is on the increase.
    1. زورگیری رو به افزایش است.
  • 2.Murders, kidnaps and muggings are reported daily in the newspapers.
    2. قتل، آدم ربایی و زورگیری روزانه در روزنامه‌ها گزارش می‌شود.
  • 3.There have been several muggings here recently.
    3. اینجا اخیرا چندین مورد زورگیری رخ داده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان