Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جریمه کردن
2 . کلاهبرداری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to mulct
/mʌlkt/
فعل گذرا
[گذشته: mulcted]
[گذشته: mulcted]
[گذشته کامل: mulcted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جریمه کردن
تاوان گرفتن، تنبیه کردن
1.No government dared to mulct the taxpayer for such a purpose.
1. هیچ دولتی جرئت نداشت مالیاتدهندگان را برای چنین هدفی جریمه کند.
2
کلاهبرداری کردن
سر کسی کلاه گذاشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
mulch
mulberry
muhammad
mugshot
muggy weather
mule
mule driver
mull over
mullah
mullet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان