[صفت]

musty

/ˈmʌsti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: mustier] [حالت عالی: mustiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بوی ناگرفته کهنه، نمناک

مترادف و متضاد dank
  • 1.I love the musty smell of old books.
    1. من عاشق بوی نمناک کتاب‌های قدیمی هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان