[اسم]

muzzle

/ˈmʌzl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پوزه

معادل ها در دیکشنری فارسی: پوزه
مترادف و متضاد snout
  • 1.She stood by the pony, stroking its muzzle.
    1. او کنار اسبچه ایستاد و پوزه‌اش را نوازش کرد.

2 پوزه‌بند

معادل ها در دیکشنری فارسی: پوزه‌بند
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان