Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فراوانی
2 . بی شمار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
myriad
/ˈmɪriəd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فراوانی
تعداد بسیار زیاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وفور
مترادف و متضاد
multitude
1.a myriad of choices
1. فراوانی انتخاب
2.And now myriads of bars and hotels are opening up along the coast.
2. و اکنون تعداد بسیار زیادی بار و هتل در امتداد ساحل در حال بازگشایی هستند.
[صفت]
myriad
/ˈmɪriəd/
غیرقابل مقایسه
2
بی شمار
فراوان
مترادف و متضاد
countless
infinite
numerous
1.he gazed at the myriad lights of the city.
1. او به نور های بی شمار آن شهر خیره شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
myra
myosotis
myopic
myopia
myob
myrmidon
myrrh
myrtle
myself
myspace
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان