[اسم]

napkin

/ˈnæp.kɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دستمال سفره

معادل ها در دیکشنری فارسی: دستمال سفره
مترادف و متضاد serviette
  • 1.She brought paper napkins and a cake with "Happy Birthday" written on it.
    1. او دستمال سفره‌های کاغذی و یک کیک با "تولدت مبارک" بر روی آن را آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان