Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پوشک بچه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nappy
/ˈnæpi/
قابل شمارش
1
پوشک بچه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوشک
مترادف و متضاد
diaper
1.I'll change her nappy.
1. من پوشکش را عوض میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
napoleon
napkin
naphthalene
nape
nap
nappy rash
narcissism
narcissus
narcotic
narcotics
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان