[اسم]

narcotic

/nɑrˈkɑtɪk/
قابل شمارش
[جمع: narcotics]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ماده مخدر آرام بخش

معادل ها در دیکشنری فارسی: مواد مخدر ماده مخدر
formal specialized
مترادف و متضاد opiate painkiller sedative tranquillizer
  • 1.a narcotics agent
    1. پلیس مبارزه با مواد مخدر
  • 2.Opium is a powerful narcotic.
    2. تریاک یک ماده مخدر قوی است.
  • 3.The doctor prescribed a narcotic medicine to soothe the patient's suffering.
    3. دکتر برای تسکین درد بیمار دارویی آرام بخش برای او تجویز کرد.
[صفت]

narcotic

/nɑrˈkɑtɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more narcotic] [حالت عالی: most narcotic]

2 اعتیاد آور خواب آور، مخدر

معادل ها در دیکشنری فارسی: تخدیرکننده مخدر
formal specialized
مترادف و متضاد opiate painkilling soporific
  • 1.The substance has a mild narcotic effect.
    1. ماده اثر اعتیاد آور ضعیفی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان