[اسم]

narrative

/ˈnærətɪv/
قابل شمارش

1 روایت داستان

معادل ها در دیکشنری فارسی: روایت سرگذشت
  • 1.a gripping narrative of their journey up the Amazon
    1. روایتی گیرا از سفرشان به آمازون
[صفت]

narrative

/ˈnærətɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more narrative] [حالت عالی: most narrative]

2 داستانی روایتی

معادل ها در دیکشنری فارسی: داستانی روایی
  • 1.a narrative poem
    1. یک شعر داستانی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان