[قید]

narrowly

/ˈnær.oʊ.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به زور به سختی

  • 1.He narrowly escaped death in the accident.
    1. او به زور در تصادف از مرگ گریخت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان