Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زبان مادری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
native language
/ˈneɪtɪv ˈlæŋgwəʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زبان مادری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زبان مادری
1.French is his native tongue.
1. فرانسوی زبان مادری او است.
تصاویر
کلمات نزدیک
native country
native american
native
nationwide
nationhood
native speaker
nativity
nativity play
nato
natter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان