Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کراوات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
necktie
/ˈnɛkˌtaɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کراوات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کراوات
مترادف و متضاد
tie
1.He is wearing a pink necktie.
1. او یک کراوات صورتی زده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
neckline
necklace
neckerchief
neck and neck
neck
necrolatry
necrology
necromancy
necrosis
nectar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان