[اسم]

necktie

/ˈnɛkˌtaɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کراوات

معادل ها در دیکشنری فارسی: کراوات
مترادف و متضاد tie
  • 1.He is wearing a pink necktie.
    1. او یک کراوات صورتی زده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان